انگشت اشاره

انگشت اشاره

انگشت اشاره

انگشت اشاره

صبح به زور بیدار شدم. صدای صحبت کردن مامان میومد با خاله جان که می گفت یه نصفه بربری بسه. داد زدم که بگو خامه هم بخره خاله...سر سفره هنو کسل بودم، صبانه؟ مربا تمشک و خامه و بربری برشته ی خشخاشی بود... صبانه مو با لذت خوردم اما شبش دو بار از ترس از خواب پریده بودم. خسته م بود... هی گفتم برم باشگا، نرم باشگا...پاشدم لباسامو تنم کردم، خاله جان گفته امروز برامون ناهار می پزی پرستو؟ گفتم اوهوم... 

الان؟ از باشگا برگشتم. یه حاااال خوبی دارم. هوا کار خودشو کرده. دیروز نشد که برا خاله اینا ته چین درست کنم. الان مرغا رو از فریزر گذاشتم بیرون، برنج هم خیس کردم. خانومای ساختمون دوره دارن امروز، امروز نوبت خانوم محمدی-ه... همه جمعن اونجا. هوا که اینجور میشه، خانوم محمدی اش رشته می پزه واسه دوره شون.سهم منم می فرسته برام با پیاز داغ فراوون...مانتومو در اوردم انداختم رو مبل. تخم مرغ گذاشتم واسه سالاد ابپز شه. پیازم خرد کردم گذاشتم سرخ شه... غذام که اماده شد برم دوش بگیرم که امروز قراره برم یه دوست رو ببینم، لاک چه رنگی بزنم خب؟... همین وسطا یه تکست س****ک******سی هم به هاپو دادم. انقد جیغش رو دراورد که نتونس تو تکست جواب بده و زنگم زد...فک می کنم بهتر از امروز نمیشد دیدن دوست.تو این هوا...اخ که دلم کافی و شیرینی می خواد...

نظرات 7 + ارسال نظر
پری دوشنبه 27 مهر 1394 ساعت 13:30

آدمی که رنگ و بو و مزه رو بشناسه معلومه غذاهاش خوشمزه و خوشرنگ و بوعه دیگه!
منم امیدوارم همه رویاهای کوچیک بزرگمون تیک بخورن، مرسی از تبریک مرسی از این چیزایی که بهم یاد دادی

مچکککککرم خب :)
اوهوم، منم امیدوارم و نوووش جونت
قلب-توت فرنگی

میلو شنبه 25 مهر 1394 ساعت 22:01

مچچچچکر پرستو و ماچچچ!

قلب-توت فرنگی

پری شنبه 25 مهر 1394 ساعت 20:56

عاقا دم شوما گرم انقد دستپختتون خوبه ها :)) درسته نخوردم ازش ولی خب مشخصه دیگه! راستی دفترچه رویاهامو خریدم. ازین کلاسوری کوچولوها قرمزم هست. تو صفحه اولش نوشتم تموم کردن پایان نامه. بعد دیگه هیچی به ذهنم نرسید که دوست داشته باشم ثبتش کنم. بعد شاید یه ساعت پیش، یهو یه چیز کوچولو برام جرقه زد. یه جاکلیدی خاص برای دیوار خونه ای که شاید تو آینده ام داشته باشم. جالب بود برام! من هیچ وقت این چیزا نمیومد تو ذهنم. انگار واقعا باید استارتشو میزدم.. خلاصه که همین چیز کوچولو شد دومین رویای ثبت شده تو دفترچه ام

هاهاهااااز کجا معلومه اخه؟ 
مرسی خب، شوما لطف داری :)
چققققد خوب. خوشال شدم از شنیدنش. بعد همین طور به مرور میبینی که چققققد چیزای ریز ریز می خواد دلت، وقتی می نویسیشون همممه شون تیک می خورن، مطمئنم...دفترچه ی نو موبارکا خانوم :)

شاپرک شنبه 25 مهر 1394 ساعت 19:41

اون تکست سکسی را برای استفاده در موارد مشابه ، بذار یواشکی دیگه

اقا من خجالتم میشه، نیتونم

میلو شنبه 25 مهر 1394 ساعت 14:01

بابا من هی فک میکنم نمیرسه بهت! اکی ه مشکلی نیس اون های هم تست صدا بود ببینم میرسه بهت یا نه :دی

هاهاهاااا نه می رسید، می رسید...دوچار ذیق وقت بودم :)

مرمر شنبه 25 مهر 1394 ساعت 13:54 http://www.m-h-1390.blog.ir

اخ اخ گفتی اش رشته کردی هلااااااااکم:)))))
هوارووو داری پرستوو....گلا با پرستوهااا عاشق این هوان:)

اش رشته واقنیه وااااقعنی خووبه
هوووم چه خوووب بود این جمله ت، اوهوم ما پرستوها بارونو دوس داریم، زیااااد

میلو شنبه 25 مهر 1394 ساعت 11:46

Hello??

عزیزمممم از دستم ناراحت نشو، خیلیییییی شلوغم. گذاشتم تو یه وخت اکی بت جواب بدم. جواب خوب بدم.بی تفاوت نیستم بیخشیییییید که هی وخ نمیشه جواب بدم...قلب-توت فرنگی

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.