انگشت اشاره

انگشت اشاره

انگشت اشاره

انگشت اشاره

ما را به سخت جانی ِ خود، این گمان نبود...

سمی؟ راست می گم نع. همه ی این مصیبت زدگیا چرت و پرت نیستن، ادای بدبختی نیستن، نه؟... نمی تونی بم بگی پاشو انقد سر یه اتفاق کوچیک اه و ناله نکن، نمی تونی، نه سمی؟ شبیه ادمی نیستم که فک می کنه مشکل خودش از همه بزرگتره، نه؟ حق دارم به کسایی که می گن مشکل داریم، بخندم، نه؟ بلند بلند حتی؟...
هاپو می گه کاش شرایط مالیم اکی بود، باهم ازدواج می کردیم پرستو... برام ابمیوه ی ذغال اخته گرفته، با یخ و نمک می خورم، بم می گه نخور. می گه غش می کنی... اشکم می ریزه وختی بم می گه، می گم کاش شرایطمون امی بود حمید، می گه اره واقعن... می گم تاحالا به این مرحله رسیده بودی با کسی که بخوای باهاش ازدواج کنی؟ گفته نه هیچ وخ... از اینکه هاپو هم الان نمی تونه بیاد منو بگیره به دندون ُ فرار کنه، از اینکه اینم الان موقعیت مالیش گهی شده گریه م نمی گیره، از اینکه انقد مسخره همه چی سخته خنده م شده فقط، یه خنده ی مضحک که تهش زار زار گریه می کنم... اب ذغال اخته رو با معده ی خالی می خورمو از معده درد به خودم می پیچم... به هاپو گفتم دو تا دختر دارم، یه بامبو یه ارکیده، اینجا دیگه جای قشنگی نیس واسه نفس کشیدنشون، میارم می ذارم پیشت. بغضم می ترکه و زار زار گریه می کنم. به بامبوعه هه که چطو نمرد و موند برام نیگا می کنم، برگشو بوس می کنمو مثه کسی که بچه ش رو می خواد بده کسه دیگه بزرگ کنه قلبم درد می گیره... چشمامو از شدت درد و سوزش اشک ریختن ها نمی تونم زیاد باز نگه دارم. 
نظرات 5 + ارسال نظر
مریم سه‌شنبه 31 شهریور 1394 ساعت 11:53

بابا بگو چه مرگته دیگه مسخره شو دراوردی

شما فضول مرگ مردمم هستید؟

مرمر سه‌شنبه 31 شهریور 1394 ساعت 05:23 http://www.m-h-1390.blog.ir

بنوییییس پرستوووی من هرچی دلت میخواااد بنویس..تا خالی شی عزییییزم....
اگرچه حدس زدم چی شده پرستو....

حتی یه درصد هم کسی نمی تونه حدس بزنه چی شده، انقد که دور از ذهن بود...انقد که فاجعه ست مریم...
ببخشید واسه همه ی نوشته های اینجوریم

Manzar سه‌شنبه 31 شهریور 1394 ساعت 04:34

:((((((((

اخ منظر...اخ

میلو سه‌شنبه 31 شهریور 1394 ساعت 00:40

تو یه کاغذ, یا یه پست رمزدار فقط واسه خودت, بنویس, چندبارم بنویس.. از نفرت و خشمت کم میشه...چون ازش نمیگی واسه خودت, اینجوری اذیت میشی... غول گندگیشو بشکن واسه خودت تو یه جای محرمانه

هییییییچ وخ وقاحت و گندگیش شکسته نمی شه میلو. هیچ وخ...
امروز فریادش کردم و بااااز حالم بهم خورد از اینهمه کصافت

Paniz سه‌شنبه 31 شهریور 1394 ساعت 00:25

Dokhtaram. Mizari miri instastam mibandi nemidoni man azat neshooni nadaram joz inja? Chi shode toro akhe jane man? Nemigi ma negaranim ? Man hastam in gooshe moosheha refigh . Bass nistam barat midoonam ama hastamaa barat

ببخشید، ببخشید که نگرانتون کردم...ببخشید
دم شوما رو گرم.دم شوما رو گرم که انقد منو ندیده هستید برام، که انقد رفیقید...

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.