انگشت اشاره

انگشت اشاره

انگشت اشاره

انگشت اشاره

* راستش؟ دیروز صب بیدار شدم، هی گفتم برم؟ نرم باشگا؟ خیلی بدنم کوفته بود،گفتم پاشم برم شمبه هم تعطیله.پاشدم.مسواک کردم، دست و صورتمو شستم.لباس پوشیدم.رفتم پایین سوار ماشین شدم، ریموت رو هم زدم و در پارکینگ رو هم باز کردم حتی. یه لحظه، فقط یه لحظه گفتم برو دوش بگیر، بعد یه استراحت خووووب بکن و سریال ببین تموم روزت رو...همون موقع، دنده رو عوض کردمو ماشینو گذاشتم جاش. اومدم بالا. حوله رو گذاشتم پشت در حمام.یه دوش اب گررررررم طولانی گرفتم.با حوله ی حمامم خزیدم زیر پتو. یکی، دو ساعت لذت بردم تو تختم. بعدش؟ نسکافه ی کرم دار برا خودم درست کردم با دو تا از اون کیک شکلاتی های مرطوب-ه جااان ِ دلم. نشستم به سریال دیدن. دِ اَفیر سیزن هشتش رو هاپوم برام دنلود کرده بود و بعدش تا شب یکسره داشتم شهر***زاد رو نیگا می کردم. بییییییشرف این شهاب حس*****ینی. خر از اول انقد خووب بوده؟ اونجایی که تو اینه شب عروسیش نیگا می کنه بعد می خنده می گه کوفت :)) خب منتظرم هاپوم از سفر بیاد بره قسمت بعدیش رو هم بخره. ما با هم تقسیم کار کردیم، فیلما و سریال خریدنا جز وظایف هاپومه خب :) راستش؟ دیروز در طی روز دو تا شیرینی رولت، یه کفگیر پره پر پلو با خورش بادمجون و دو تا باسلق خوردم، شام نخوردم دیه البته. و حس چاااقی خیلی زیادی داشتم. امروز روزه گرفتم. من؟ قضای روزه هامو می گیرم. اما خب با روش های خودم دیه. نماز با لاک، غسل با لاک... حوصله ی توضیح فلسفه ی فکری خودمم ندارم اما فک می کنم درسته. بعد امروز روزه م. رفتم یه دونه گاتای کره ای کرم دار خریدم با خامه برا افطار... روزایی که حس چاقی دارم روزه می گیرم، حس خوبی بم می ده. اون حس به تعادل رسیدنه توو خوردن... چرا انقققققد موهام زود چرب می شه اخه؟ بعد اها من پوست چربی دارم، بد اما انقد کم اب می خورم پوست چربم بعلت کم ابی  خشکی می زنه. ینی من بدبختیه دو تا پوست رو هم دارم.... وای ساعتا تو پیجی که هدیه منو منشن کرده می چرخم لابه لای محصولاتش. می خوام یکی انتخاب کنم، کدوم رو نیدونم اما، هنو با خودم به صلح نرسیدم. بعدتر لابد هاپو بیاد از هاپو بپرسم. بعضی وختا چیزای اینجوریم رو دلم می خواد سورپرایز طور باشه براش، چون می فمه بوی تنم رو... بعد می خوام بادی لوشن انتخاب کنم با یه بو و مزه ی خوب، می خوام بش نگم، نظرش رو نپرسم سورپرایز شه، اما می دونم نمی تونم اخر. مثه اون دفعه که تا زنگ زد که خرید چی کردی؟ می خواستم رنگ و مدل شر***^تامو بش نگم تا ببینه و سورپرایز شه، اما از بسسسسس که همممه چی رو بش می گم، طاقت نیوردمو بش گفتم.

اون روز به سمی می گفتم، حس می کنم هنوز چیز زیادی از هاپوم نمی دونم. هنوز خیلی از خودش بم نمی گه. ما خیلی باهم درتماسیم، خیلی باهم صحبت می کنیم اتفاقن، اما می بینم که هنو توو یه فاصله ای هست. سمی گفت عه اره منم الان حس می کنم چیز زیادی از پسره نمی دونم... من مدلم جوریه که اعتماد کردنم، اینکه بتونم نزدیک شم، بخوام نزدیک شم طول می کشه. اما اگه دیه حس نزدیکی، حس اوکی بودن و اعتماد رو کردم، دیه اعتماد کردم. دیه حرف می زنم... سمی هم همینطوره. من فک می کنم لابد این تفاوت دختر و مرداس.... البته من از مردایی که مشکلاتشون رو اوار می کنن رو خانوما خیلی خوشم نمی یاد. از اونا که نمی دونن چه غلطی کنن و استرس و بدبختی ها رو به ادم منتقل می کنن. مرد یه جوره باکیفیتی باید مرد باشه.... 


نظرات 3 + ارسال نظر
نیگولی پنج‌شنبه 19 آذر 1394 ساعت 21:08

پرستو اون حرکت ورزش نکردن و دوش آب گرم گرفتن و زیر پتو خزیدن و فیلن دیدن با یه نوشیدنی خوشمزه ی گررررم بهشته منه بهشت
بعدشم که وااااااااای من چقد دلم میخواد شهرزاد رو ببینم باید همین هفته برم همه ی قسمتاشو بخرم

ببین حالا من خیلی دوس ندارم از زیر کاری که می کنم در برم، بعد این مدلی نرفتنا خیلی حالمو خوش نمی کنه اما نیدونم ایندفعه واااقعن بش نیاز داشتم.
شهرزادو شروع کن خب، الان جاهای خوب خوبشه :)

الهه پنج‌شنبه 19 آذر 1394 ساعت 19:19

اون سایتی که هدیه بهت معرفی کرده رو میشه بگی؟
بعدش به نظرت من میخوام یه ست کمربند و کیف بخرم از کجا بخرم؟ چرم مشهد خوبه؟

اون سایت نیس، یه پیج تو اینستاس خانوم
بعد فروشگاه-ه بادی شاپ-ه.
اگه قیمت مناسب و از ایران می خواید بخرید اره، چرم مشهد...چون بنظرم به نسبت قیمتش کیفیت کاراش خیلی خوبه .

هدیه پنج‌شنبه 19 آذر 1394 ساعت 18:11

اتفاقا گاهی این گفتنه خوب،، اون تو رو با لباسی که گفتی تصور میکنه، خیال پردازی میکنه، یه جور خوبی ذهنش مشغولت میشه

اره گاهی این کارو می کنم و گاهی هم خب دوس دارم با دیدنش سورپرایز شه... نمی تونم طاقت بیارم اما :| حالا یه خردلی خریدم ایشالا نگم دیه اینو

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.