انگشت اشاره

انگشت اشاره

انگشت اشاره

انگشت اشاره

* دوست دایی تعریف می کرد یه بار دایی داشته اش دوغ درست می کرده، بعد ما اش دوغ رو با ماست چکیده که خودمون دوغ می کنیم درست می کنیم، به جای اب حواسش نبوده ابجو ریخته موقع دوغ کردن ماست... :))) همچین دایی داریم ما 


** شانس عن


*** عاقا اینایی که می گن ما درد باشگا رو دوس داریم، من نمی فممشان... من دوس ندارم. ینی دهنم سرویس می شه از بدن درد. بعد هی هاپو می گه افرین اینا ینی داری درست ورزش می کنی


**** به درجه ای از به تخ**** مم رسیدم ینی باید یه کتاب چاپ کنم از این معراجم...


***** سمی مرخصی بگیره پاشه بیاد بریم  برا دلبرم دستبند طلا-دار بخرم...

از بین همه ی گزینه ها رسیدم به این. می ترسم براش عطر بخرم. به یه دلیل مزخرفی می ترسم و حتی خجالت می کشم دلیلشو بگم و فقط در گوش سمی گفتم.سمی گف اشکال نداره... 


****** دلم از این مدل ساندویچ گریل-ا می خواد. از اینا که توش پر از پنیر پیتزا و گودا-س بعد با نونش گذاشتن گریل شه... ساندویچ رست بیف یا استیک باشه لدفن...


******* شام لابد از اون مدل مرغا درست کنم که فیله ی مرغ رو ریش ریش باید کنم  و با سیر و رزماری و فلفل قرمز اتیشی-ش کرد. باید بیبی اسفناج بگم مامان بگیره با پنیر چدار... خودمم بشینم یه پیاله گردو مغز کنم براش.

نظرات 1 + ارسال نظر
نیگولی سه‌شنبه 17 آذر 1394 ساعت 14:45

این توضیحاتی که با جزئیات از خوراکی ها میدیا
منو میبرررره به یه دنیای دیگه

هاهاهاااا
راضیمه پس :)

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.