تو اتوبوس داشتیم سلفی می انداختیم با مسا، بش می گم مسا می دونی یاد چی افتادم؟ یاد اون وختی که تو اتوبوس باهم ویدئو گرفتیم که : حاضری واسه عشقمون چیکا کنی؟
من؟ ادم بیشعوریم. بخدا. خیلی هم بغلظت هم هست بیشعوریم. اما مسا یادت نره لدفن واقعنی چقد دوست دارم، واقعنی چقد بهم باهات خوش می گذره. چقد پایه ی زندگانیه من و هم مدل ِ منی... من ؟یادم می ره که چقد دوست دارم، یادم می ره دلتنگیت. چون به خودم یاد دادم خاطره های گذشته رو، روزای گذشته رو همونجا فریز کنم. چون منو گذشته داغون می کنه اگه دوره کنم. من روزامو، اتفاقای خوب و بدمو همونجایی که اتفاق افتادن رها می کنم. من ادم توی لحظه ام، ادم همینجا...یادم نگه نمی دارم که چقد خوب بودیم باهم، چقد هر روز و هر روز باهم بودیم و اگه نبودی چقد تنها بودم و چقد تهران و رستوران ها و کافه ها بدون تو مزه نداشت برام...
یه بار گفته بودی پاییز نارنجی نیس، قرمزه. قرمزه دون اناری... امروز که رفتم برات بلوز نرمالویه یقه شل رنگشو انتخاب کنم، حواسم نبود از این قرمزه خوشم اومد. حواسم نبود و پاییز واسه منم دون اناری بود... مثه شالگردنی که تو برام بافتی، مثه لاکی که من برات خریدم... اخ مسا
من بیشعورم و اگه تو نبودی، اگه تلاش تو نبود واسه دوس موندنمون بعد از شوعر کردنت، رفاقتمون به فا***ک رفته بود... تو دوست ِ خوبمی. هر چقدم گه و دور و عوضی شدم، به دل نگیر...یادت باشه، اینو از من بدون که من دلتنگیم، دوست داشتنمو با دیدن ادماست که یادم میاد، یادت باشه که همیییییشه دوستمی و دلم نمی خواد یه لحظه تو زندگیم نداشته باشمت...
مرسی که قیمه نساء امسالمم تا جلو خونمون برام اوردی، مرسی که به جز من با کسی نرفتی چارچیز، مرسی که به فکر هدیه ی ولنتاینمی، مرسی که هنوزم تو کوچه وایمیسی تا جلو در خونه مردم رژلب بزنم، مرسی که قول کافی و شیرینی بم دادی، مرسی که هنوزم میشه بات حرف زد، مرسی منو یادت نمی ره... مرسی مسا.
مرسی که چشات می خنده، مرسی که دوست ِ منی... و من تو رو به هییییییچ کس نمی دم. به هیییییچ کس.و حسودم به تموم دخترایی که بیشتر از من دوستشون بداری...
زود برو خونه ت، می خوام برات کیک و تارت و سالاد بروکلی که دوس داری درست کنم و بیارم خونه ت... مرسی که تجریش رو باهم می چرخیم و وسایل ترشی می خریم و لای کلما و هویج و فلفلا و ساقه کرفسایه سبز و تر و تُرد ِ خیس خرده و همه ی همه ی خوشمزه ها می چرخیم ...مرسی که خونه ت قراره بشه جای خنده ها و شیطنت ها و چای و شیرینی و خوشمزه خوردنامونو فیلم دیدنهامون... مسا؟ تالا بت گفتم دوستت دارم؟ یه جور دوست داشتنی که همییییشه ته دلمه برات. همییییشه...
خیلی خیلی دوس داشتم این پست رو
پرستو و مهسای دوس داشتنی,دوتا خوش سلیقه ترین و دوس داشتنی ترین دخترایی که دیدم
دوستیتون پایدار
اون کافه و رستوران و بازار تجریش رفتناتون پایدار
مررررسی نگار جان.شوما خودت قشنگ و باسلیقه ای بعد منم اینجور میبینی جانم :)
قلب-قلب-قلب-توت فرنگی
:)
دوستی تون همیشگی پرستو .. دوستی تون پُر از لحظه های ِ خوب ...
3>
مرسی خانوم ، مررسی
قلب-توت فرنگی
زرافه ی خر تو نمیدونی من چقد گریه ئوام.دوستیمون چیزی نیس که با یکم دیر دیدن همدیگه یادم بره.یادته گفتی همیشه فک میکردی رابطه ها ممکنه شب بخوابی صبح پاشی ببینی اون طرف نیس...یادته گفتی بودن با هاپو بهت یاد داد که همه ی ادما این مدلی نیسن.بعد امروز یادته بهت گفتم ادما با هم بحث دارن اما اگه این وسط دوست داشتنه زیاد باشه ادما همو رها نمیکنن.من دوستت دارم خره.دور میشم گاهی ازت اما رها نه.فک نمیکنم به نبودنات چون حس میکنم انقد دوستیم با هم که اگه مدت طولانی نبینمت وقتی ببینمت کلی حرف دارم باهات.دوست داشتنت یه جور محکمیه تو دلم خیالت راحت خال جان.
ماچ مسام... مااااچ