* یه مدل بغل هست، که تو به پهلو خوابیدی، میاد سرش رو می ذاره روی شکمت.دستاشو حلقه می کنه دور گودی-ه کمرت... که دستات روی موهاش راه می رن...این مدل بغل منو یاد اون بوسه ی فیلم مای بلوبری نایت اقای کار-وای عزیز می اندازه. هیچ ربطی هم به اون نداره. اما منو یاد همون لحظه ای که سرش رو دختره گذاشته رو میز، و جود لا از اون ور سرش رو می ذاره رو میز و لباشون قفل هم میشه، می اندازه...
** گرسنمه. در یخچال رو باز کردم. ظرف سالادی که همه ذرتا و هویج رنده شده هاش خورده شده و فقط کلم و کاهوش مونده رو برمی دارم. کلم ها رو من یه جور خوبی خرد می کنم، ایلین به کلم هایی که من خرد می کنم می گه پودر کلم. گفتم پودر؟ عاقا دلم اجیل پودری می خواد... اجیل مورد علاقه امه. همه اجیلا خام و کدر و خسته، بعد نمک مثه پودر روی جونشونه... و یه جور خووبی بو داده ی تُردی هستن...
اها، خواستم از گرسنگی بگم. نون تست برداشتم، روش یه ورقه پنیر گودا گذاشتم، در تن ماهی رو باز کردم، از تن ماهی گذاشتن روی پنیر، چند پر ریحون گذاشتم ، اخر سر نون تست رو هم گذاشتم روش.ساندویچ میکر گرم شده، گذاشتمش تو ساندویچ میکر... مامان خونه نیست. مامان نیست و من با ظرف سالادم بالای کانتر نشستم و دارم سالاد می خورمو منتظرم چراغ ساندویچ میکر خاموش شه و غذای گرم و لذیذم رو بخورم...
*** امروز یه خانومه تو باشگا اومده بم می گه که مجردم یا متاهل؟ گفتم خب مجرد... گفته هیچ وخ ارایش نمی کنی تو؟ بعد از سوالش موندم. گفتم نه ارایش کع می کنم بیرون رفتنی. اما باشگا که میام، دوس دارم عرق کنم و ورزش کنم، خیلی حس خوبی بم نمی ده ارایش، یه حس سنگینی-ه روی پوست-ه و فک می کنم ادم بعضی جاها نباید میک اپ داشته باشه، و باشگاه واقعن یکی از اون جاهاس... اما بیرون نه، میک اپم رو داره... خندیده که خب خیالم راحت شد. فک کردم کلن ارایش نمی کنی...
بعد؟ کلن من وختی می رم باشگا، سعی می کنم با کسی حرف نزنم، حتی سلام و فیلان. با کسی اشنا شم. ورزشم رو کنم و بیام بیرون... باشگا که جای حرف زدن و خوش و بش نیس...
من تو باشگاه عادت دارم که در سکوت گوش بدم به حرف زدن خانوما با همدیگه. مثلن اینکه آلبالو پلوی مجلسی رو چیکار کنیم که خیلی خوب شه، برای کمر درد مزمن چی خوبه، یا غرغرای مادر شوهرا از عروسا و تعریفاشون از عروس خوبا از نگاه اونا، به اینکه دختره چجوری دوس پسرشو سورپرایز کرده، از این حرفا که مردا اسمشو گذاشتن خاله زنک بازی اما درس زندگیه
اره اینم کار باحالیه اما من توو یه چیزایی یه کم سلیقه و اخلاقم مردونه س. تو برخوردایه اینجوری مخصوصن... خیلی حال نمی کنم ادما بم نزدیک شن، خیلی حال نمی کنم همه ش لبخند داشته باشمو ادما باهام راحت باشن...بعد دوس دارم روی تمرینام تمرکز کنم، درست انجامشون بدم و هردفعه سنگین تر کنمشون...
ادم اخلاق گهی ای هسدم، می دونم...
بغل !
ماهیت وجودی بغل چیه واقعا که عالم همه دیوانه ی اوست ...
کاش تختخوابا یه جوری طراحی میشدن که یه بغل سرخودم داشتن . میشد بخزی توش . یا روش یا کنارش .
هوومممم... لامصب بد چیزیه
پنیر پیتزا نداشتم رو پیتزام گودا ریختم امرووو دیدی که تو اینستا:)))))))
بعد من یه موقع اصلا این پنیر بهم حال نمیداد الان یه پنیر سک..س...سی بنظرم:))))
.......................
هوووم ما مورد داشتیم پیرزن 50ساله چنان شیتان پیتان میکرد میومد باشگاه:))))
توکفش میموندی:)))
من هنو تو کف اون مدل موهای متفاوتش موندم:|
..
..
الان ارایش تو زندگی اون خانوم داش مختل/مخطل...میکرد
خواست بیشتر جمع کن..خخخخخه
من حالا با گودا بیشتر حال می کنم تا پنیر پیتزا...اره دیدم :))
ادما باهم فرق دارن دیه، هرکی توو یه مود و حالیه... دم اون پیرزنه هم گرم :)
حالم بهم میخوره کرم و رژ رو پوستم باشه موقع ورزش
چرا گفته خیالم راحت شد؟؟ :/
باشگا جای خوش و بش نیس واقعا, و از همه ی اونایی که با وایسادن سر راه و حرف زدن و مدااام بلند بلند خندیدن مانع بقیه میشن بیزارم
اره منممم
داش شوخی می کرد که مثلن خوبه که بیرون می ری ارایش داری و فیلان :)
اره منم موافقم واقعن...