* از دیشبه هی دارم به این فک می کنم که هدیه ی سالگرد-ها مهم تره یا هدیه ی ولنتاین؟ بعد الان فرام نُ وِر این جواب به ذهنم خیلی قاطع طور رسید که: خب معلومه سالگرد-ها
و؟ من خیلی با اسم های مناسبتی کار ندارم. برام یه اتفاق حیاتی و فراموش کردنش یا هدیه ندادن و نگرفتنش یه گناه نابخشودنی نیست که ناراحتم کنه و برنجم و از یادم نره...
برام بهانه ست...بهانه برای عشق ورزیدن، سورپرایز کردن.خوشحال بودن و جشن گرفتن...
** می خواد ببوستم. خودش رو بکشه روم و به اوج برسیم، خودم دارم جوون می دم واسه این اتفاق اما...لبم رو می برم در گوشش. گفتم شششش، اروم تر.... خودم رو کشیدم کنار. ازش خواستم با لباش، با زبونش، با نوک بینی و حس بویاییش، با دستاش بدنم رو ببینه... بدنم رو "ببینه"، بدنش رو "ببینم". از یه تایمی به بعد انگار انققد بهم عطش داریم، انقد حس س****ک****س بهم داریم که یواش نیستیم باهم، که فرصت نمی کنیم همو ببینم... تعلل داشته باشیم، حس تشنگی، حس خواستن رو به اوج برسونیم. سریع به س****ک****س نرسیم.با دستاش وایسه دور لبم، دور نافم، روی کش شورتم، اخ از تعلل روی مرز شکم ... موهای پشت گردنم رو بده بالا و ببوسه جایی رو که هرکسی نمی بوسه، نفسش بگذره از پرزایه گردنم، کمرم...سریع نباشن حرکتا، نرم باشن. یواش... بلرزونتت، خواهش رو بیدار کنه توو تک تک سلول هات، صدای نفس هات تغییر کنه... سریع نگذره از جایی که پشه خورده، از جای زخمی که دو روز پیشش تو اصلاح بغل چشمم اتفاق افتاده، از رد جای بند سو***تینم. اخ، اخ از تعلل ها... اخ از foreplay... اکچولی؟ ادم خوبه تایپش رو بدونه و من؟ وحشتناک ادم foreplay ای هسدم...
*** از ارایشگا اومدم پایین، بهش تکست دادم:
می سی که هستی برام که من بعد از اپیلاسیون بغل داشته باشم...
لرزیدن :دی
؛)
قلب-توت فرنگی
اوووون لرزیدن دوسدارم.....
:)
ما نیز ؛)