اون روز داشتیم توو اشپزخونه با هاپو حرف می زدیم، بم می گفت راستی یادت باشه خیارشوری که از توسرکان برات خریدم رو ببری. یه مزه ی خوب و متفاوت اما باحالی داره، یه جور طعم خاص مثه خیارشور شیشه ای ها...همونقد ریز هم هستن. مال تو رو گذاشتم توو انباری، اونجا خنک تره.یادت باشه رفتنی بت بدم ...
داشتیم حرف می زدیم. از خیارشور، از توسرکان. از مزه ی بیسکوییت های بای-ی که داشتیم می خوردیم. که مزه ی یه دورانی از دانشگاهمو می ده، مزه ی صبانه های تو الاچیق. چای و های بای... داشتیم تیکه های توی موگو موگو رو کشف می کردیم که چی ان... که عایا انگور هستن؟ یکیش رو از لای دندونای هاپو برداشتم، گفتم تیکه ی انگور نیست که این، گفته نه، اینا تیکه های نارگیل-ه وختی که سبز-ه... حرف از همینا بود، هاپو سیگار می کشید و ته سیگارش رو تو دستمال کاغذیه من خاموش کرد... بعد غذای طوطیا رو داده بودیم، رنگ خوشگلا؟ ابی درباری-ه... بعد تو اتاقش بودیم، اینجا بود که حرف به خودمون رسید، اره همون موقع که جلو پنجره سیگارش رو کشیده بود و اومد بغلم کرد...
من؟ از اولین ادمی که افیشالی دوس پسرم بوده باهاش س****ک****س داشتم... و می تونم بگم تو ٢-٣ ماهی که با این ادم بودم، فقط ٢ بار به ارگاسم رسیدم... با ادم بعدی؟ یک ماه بودم و هیچی... با ادم های بعدی؟ یک بار شاید...
من واسه م اکی بود که رابطه باید س*****ک****س داشته باشه اما من؟ هیچ لذتی نداشتم. تایم می دادم که شاید اوضاع اکی شه. نمی شد...
با دوس پسر اولم، دفعه های اول به دروغ می گفتم که اوهوم، اکی شدم. اما دروغ می گفتم... دفعه های اخر خیلی سفت زل می زدم به صورتش و می گفتم نتچ، نشد...
بهم می گفتن تو خیلی سفتی پرستو، یه ادمی که انقد هات-ه چرا انقد گارد داره که نمی شه به لذت رسوندش؟ من نمی دونستم و نمی رسیدم... یکیشون یه بار بم گفت حتی دختری که با اصرار هم راضی به س***ک***^*س می شه هم وقتی براش یه کارایی می کنی، تحریک می شه. به لذت می رسه. اما تو؟ با اصرار نمیای پیش ادم، اصن ادم سردی نیستی، خیلی خوب شروع می کنی اما ادم هیچ کاری نمی تونه برات کنه، حس اینو می دی که یه مرد چقد س****ک****سش بده... انگار یه تازه کاره تو س****ک****س که وسطش گند می زنه...
اینکه می دونستم خانوما از چه نقاطی لذت می برن برام عجیب بود، بدن من تمامن قفل بود... اون روز به هاپو گفتم داری کم کم تمام بدن من رو رمزگشایی می کنی انگار... من بدنم خیلییییی سخت رفلکس نشون می داد به عشق ورزی ها. اما الان؟ انگار هاپو حالم رو بلده خوش کنه... یادمه یه بار هاپو بم گفت: پرستو من می دونم که تو س*****ک****س بد نیستم... تو چرا انقد سختی بچه؟ چرا انقد هوشیاری؟ ... اون روز بش نگفتم، خوب هم شد که نگفتم ، که کسی نمی تونه بم لذت بده...
و واقعن یه جا مطمئن بودم من شاید سهم لذت بردنم همینقد کمه. بدن من شاید اینجوریه. که یهو همه چی پوفففف شه بره هوا وسط س****ک****س
الان؟ خوشالم که دست نکشیدم از تجربه کردن، از حق خودم دونستن بالاترین اوج لذت رو... برام حرف بقیه، نظر بقیه مهم نبوده . ادم ها جای من زندگی نمی کنن
من نمی دونم ادما چطو بدون اینکه قبل از ازدواج باهم باشن، ازدواج می کنن. شاید خودم یه روز اینکارو کردم، یه ازدواج سنتی. اما همون روزی هم که من انجام بدم هم اشتباهه محضه. یه ریسک ١٠٠٪. مگه اینکه خوش شناسی اورده باشم... مخصوصن که انقد بدن قفلی داشته باشه یکی مثه من، که رختخوابش ربطی به احساس خووبی که به اون ادم داره، نداشته باشه. که حتی هرچی اون ادم ترن ان-ش کرده باشه قبل از رختخواب، که دلش یه ماچ از لباش بخواد، یه بغل، که بوش دیوونه ش کرده باشه، که خوشش بیاد از ادمش، دوست داشته باشه این اتفاق رو باهاش تجربه کنه اما وختی می رسه به تخت، پووووف. همه چی براش دود میشه می ره هوا... اف می شه.اوایل حمید می گف پرستو وختی اف می شی، فک می کردم می تونم ان-ت کنم، اما تو بدنت دست خودته. قفل می کنی تنت رو و نمیشه برات هیچ کاری کرد...
هاپو واسه من وایساد. چون می دونست من بالاخره تو دستای کسی که برام تایم می ذاره و می خواد کشفم کنه رها میشم. هاپو واسه من وایساد. خیلی زیاد و برای من تلاش کرد.اولین جایی بود که من خودم هم سعی داشتم انگارد بشم. که حرف می زدم در موردش با هاپو. اولین جایی بود که زود کیفمو ننداختم رو دوشمو نگفتم خدافس...الان اینجا بعد از اینهمه مدت و ماه، تازه بدنم دارن ریکشنی که دخترای دیه تو همون هفته ی اول اکی می شن رو نشون می ده...
ادم هایی که می خوان این بخش از رابطه رو انکار کنن، نمی فمم... ادمایی که بد می دونن رابطه داشتن رو، ادمایی که نشونه ی بد بودن، هرز بودن یه دختر می دونن این موضوع رو نمی فمم...
من کاری به ادم هایی که گرایش های عجیب غریب دارن تو س*****ک*****س با اونا که اصن کار ندارم اما اون ادم استریت-ی که از شانست تو ازدواج سنتی به ادم می خوره، و اون ادم میل کمی داره. یا مشکل داره حتی... جدی ادم چطور می تونه با این موضوع کنار بیاد؟ راستش؟ ادم نمی تونه کنار بیاد... من دوستی دارم که یه زندگیه فوق العاده رو شروع کرده، جشن فوق العاده تو هتل اسپینانس، خونه ی دوبلکس و یه همسر مهندس و خوش تیپ... بعد؟ داره جدا می شه. چون همسرش ادم سردی هست. چون اون حس و هیجان و گرما رو بش نمی ده و فک می کنه داره با برادرش زندگی می کنه... و راستش؟ این تنها موردی نیست که من می شناسم و سر این قضیه ازهم جدا شدن.... من نمی گم ادم باید باهمه بخوابه،عقاید هرکسی هم متین. اما کام ان. این بخش مهمی از یه رابطه س... تو ممکنه خوشت نیاد از یه ادم. همین.فقط خوشت نیاد و دلت نخواد دیه این ادم کنارت بخوابه و یه سری کارا رو با استایل خودش که تو خوشت نمیاد ازش باهاش داشته باشی....من یه بار با ادمی بودم که وقتی ترن ان شده بود چشماش یه جوره زشتی شده بود وو من دلم نمی خواست دیه ادامه بدم. و ادامه ندادم. من از چشماش توو این حالت حس بد و چندشی بهم دست... و حتی نمی خواستم و نمی تونستم حتی یه بار دیگه به اون چشم ها نگا کنم و قبل از اینکه توو این پوزیشن باشیم اکی بود همه چی. چشماش یه حالت سرخ و منفور پیدا می کرد...خب بهمین سادگی، اگه هیچ وخ ندیده باشی این ادم رو توو این پوزیشن چه غلطی میشه کرد با این موضوع...
من نمی گم س****ک*****س همه چیه یه رابطه س.اما بنظرم:
وقتی حال ِ یه رابطه و ادم هاش باهم خوب باشه، س****ک****س خوبی دارن ادمای رابطه
و وقتی س****ک***س خوبی داشته باشن ، حال ِ ادما و رابطه خوبه....
چرا کامنتای من نمیاد.منو همسرم از چندسال قبل ازدواج سکس داشتیم.کاملا بدن همو میشناسیم،میدونی ولی من به سختی ارضا میشم یعنی اصلا با دخول ارضا نمیشم.هرچند همسرم بلده چجوری تحریکم کنه ولی خب به سختی ارضا میشم.همسرم طفلی از این قضیه ناراحته
اصن ازتون کامنت نداشتم جز همین یکی...
خب شما فقط تالا با همسرتون فقط سکس داشتید؟ ینی بدنتون کلن اینطوریه؟ بیشتر از اینکه بدن طرف مقابل رو بشناسید تو قدم اول بدن خودتون رو باید بشناسید...
و اینکه همین خیلی فوق العاده ست که شما می دونی که چطوری به لذت می رسی. فک می کنم باید خوشال باشید. بلدید بهم لذت بدید
پرستو من چیزی که نوشتی رو کاملا قبول دارم اما از بس که تابو شده یه سری چیزا، بد میدونیم، نباید راجع بهش حرف بزنیم انگاری، بعد همین حرف نزدنا میشه طلاق و تبعات بعدش.
بعد جالبه که خیلی چیزا دیگه که باید تابو شه و بره برای حریم خصوصی ِ افراد میشه جز پابلیک های جامعه.
انی وی، در کل بهترین شیوه زندگی اونیه که خود آدم باهاش راحت ِ.
.
خوب آخه اینستاتم پاک کردی که، من یه عالمه لذت میبردم از آرامش ِ ته چشات :ایکس، کیک های هلویی خوشمزه و اصلا کل ِ رنگی بودنت :ایکس
کاش جای اینکه واقعیتش و نقشش تو زندگیامون تابو باشه، گفتن شوخیا و جوکا و چرت و پرتای زشتش تابو می شد...
مرررسی پرسه جان، لطف داری بم خانوم. یه سری عکس معمولی بودن که تو بهم محبت داری
قلب-توت فرنگی
کاملا موافقم
مچکرم خب :)
آفرین پرستو انقدر خوب گفتی که جای حرف نمیمونه یادم_ یک بار واسه میلو نوشتم راجب س ک س انلی گاد جاج می...
راجب_ اون تظاهر کرن_ به قول تو اکی شدن خیلی ها اینجورن و من همیشه خوشم میاد از کسایی که میدونن از س ک س چی میخوان و حقشون رو میگیرن این که باز فکر میکنم جفتی که س ک س خوبی دارن به مراتب مشکلاتشون کمتر از بقیه س....
مرسی شوما لطف داری. اما اوهوم واقعن. انلی گاد جاج می...
دقیقن منم فک می کنم سکس خوب، باعث یه رابطه ی خوب و یه رابطه ی خوب باعث یه سکس خوب می شه :)
راستی ادرس وبلاگت رو فک کنم برام اشتباه گذاشتی چون هیچ صفحه ای برام باز نمیشه
ای بابا ۲۰۰ تا کامنت گذاشتم! یادم رفت بگم مشکل از apple و safari هستش باز نمیکنه
با chrome باز کردم همه چیز کار میکنه و میشه کامنت هم گذاشت
خب مچکرررم که مشکل منم حل کردی و با کروم همه چی بهتر شد :)
راستی در مورد این ارضا نشدنه من هنوز همینجوری ام
فکر میکنم برای من بیشتر ربط به شرایط روحی و احساسی خودم داره چون سال هاست که همین جوری موندم و خوب نمیشه
امید داریم که یکی پیدا بشه قفل مارو هم وا کنه
اتفاقن مسا بم گفت :)
من واقعن فک می کردم قرار نیست تو هر سکس به ارگاسم برسم. و حتی به چند ارگاسم...
احساس می کنم دلیلش درگیر بودن ذهنی و روحی هستش. اینکه تو ذهنمون یه گره و مشکل و یه گاردی هست. یه جایی از تجربه ها یا دیده های خودمون می لنگه، یه جایی از اعتمادمون شاید زخم برداشته که نمی تونم خودمون رو رها کنیم... درست می شه. قول می دم :)
بیشتر از. اینکه سعی کنی با ادمای مختلف تست کنی که مشکل از ادماست، مشکل از خودمونه... بهتره ببینی چه تجربه ای، چه چیز درد داری توی روحت هست و نمی ذاره روحت، ذهنت به یکی نزدیک شه تا تنت لذت ببره، وختی فمیدی، و ادمت رو پیدا کردی. سعی کن از اون زخم، از اون درد با اون ادم حرف بزنی... درست میشه اون موقع همه چی
قفلتون باز شد، شیرینیه مام فراموش نشه :)))
شما ویرجین بودن برات مهم نیست ؟ یا مثلا برای خواستگارایی که برات میاد ؟ بعد مثلا شما که گاهی از نماز حرف میزدی چه جوری این خوابیدنا با اون نماز و روزه ها جمع میشه ؟ البته شما رو نمیخوام ازت ایراد بگیرم . صرفا سواله برام
اوممم می دونی سخته یه کم توضیح دادنش... نه من به ویرجین بودن اعتقادی ندارم. و نمی دونم واسه خواستگارا لابد اهمیت داره. من تا توو همچین شرایطی قرار نگیرم بش فک نمی کنم و عقیدم اینه که اکی هروخ توو اون شرایط قرار بگیرم فک می کنم ببینم چیکار باید کنم و الان روش و راهی که بنظرم درسته انجام می دم. هرچقد غیرمعمول و اینا باشه...
من نماز می خونم. و دوس پسر دارم. چون دوس پسر داشتن عین تعهد داشتنه واسه من و عین ازدواج کردن. من واقعن به یه ادم متعهدم تو اون تایم و مسئول می دونم خودم رو... و واقعنه واقعن هیچ وخ وقتی با یکی بودم فک نکردم که این ادم رو رها کنم که شاید ادم بهتری وجود داشته باشه برام. هیچ وخ تو اون تایمی که با کسی بودم با ادمای دیگه اشنا شدم، بیرون نرفتم... واقعن روابطی که بهم خورده، فقط نشده و برعکس دیدم ادمای مقابلم بودن که همه چی براشون فان بوده. واسه من رابطه همیشه جدی بوده. اما یه جا دیدم که عه؟ ادما اینجوری نیستنا انگار... من اعتقادی به ازدواج ندارم تا بخوام متعهد و مسئول شم به یه ادم. نماز می خونم ، روزه می گیرم و حتی مکه رفتم.چون به اساس دین ایمان دارم. اساس دین دروغ نگفتن، خیانت نکردن، توهین نکردن، تهمت نزدن. دزدی نکردن، نگاه پاک داشتن، دل کسی رو نشکوندن و و و و... من هیچ وخ نخواستم هرزگی کنم یا به ادما به چشم یه موقعیت نگاه نکردم. که اگه کس دیگه اومد پولدارتر، قشنگ تر یا با تحصیلات تر باشه، ادمی که باهاش هستم رو بپیچم و برم سراغ نفر بعدی... من الان ادمی که عاشقش بودم و دوسال و نیم منتظرش بودم و زجر کشیدم و مردم واقعن براش، الان حتی نمی دونم اجازه ی اینو دارم که دعوتش رو برای ناهار قبول کنم و باهاش برم رستوران؟ فقط یه ناهار و همین... حتی اینو هم به خودم اجازه نمی دم...
ادم هایی که ازدواج می کنن و طلاق می گیرن، ازدواج کنن و هی طلاق بگیرم، دوباره و سه باره و چهار باره، ایا نباید نماز بخونن؟ و فقط واقعن روابطش جواب نداده، یا اخلاقاشون باهم نساخته و باهم مشکل داشتن و یا اشتباه کرده و ادم مقابلش یه عوضی بوده و همه چی براش فان بوده... اره من این اشتباه رو هم کردم، من جایی نخواستم فقط با کسی بخوابم و فک کردم رابطه دارم و اون ادم دمبال فقط خوابیدن بوده... یا یه چیزه مسخره ی دوست دختر، انگار یه اسم دوست دختر، یه اسباب بازی کنارش داشته باشه مثلن... منم از این اشتباه ها کردم اما یه جایی می فهمی که رابطه ی درست ینی چی؟ که واقعن کدوم ادمه که ازت فقط سکس نمی خواد و رابطه می خواد. همه چی باهم... و این چیزی بوده که من بش اعتقاد داشتم...
و همه ی اینا اعتقاده، و بنظر من هر اتفاقی که واسه یه ادم پیش میاد ربط به اعتقاد و باور یه ادم داره. من عمیقن اعتقاد دارم این شرایط اکیه و باید اینجوری باشه، پس زندگیمو اینجوری می کنم و اتفاقا اینجوری برام پیش میان ... ویرجین بودن جسم وختی تو پایبند اخلاقیات نیستی چطور می تونه مهم باشه؟ من دخترایی رو می شناسم که با کسی سکس نداره اما با ٤-٥ نفر هم زمان دوسته، بنظر من هرزگی ینی این...
و از کجا معلوم که من قرار باشه با یه خواستگار سنتی ازدواج کنم؟.... هوم. چیزی که ادم عمیقن بش ایمان داره رو باید انجام بده. و هرکس به روش و اعتقاد خودش... من فقط یه سری واقعیت ها رو تو پستم گفتم
اینکه دونفر تو س.ک.س پرفکت باشن با هم .. ولی تو چیزای دیگه هیییییچ .. حتی میشه گفت تنها وقتی ک دعوا نمیکنن همون موقس.. این ینی چی؟
تو هیچی.. هیچی ها تفاهم نداریم و دعوا و .. ولی یه کشش عجیب و دیوانه واری بدنمونب همداره... نه که مال یکی دو ماه و ی سال باشه ! ک حتی من معتقدم همه ی این ۷ سال رو همین موضوع باعث شده ک بمونی
تو جامعه ما این موضوع خیلی تابو و وحشتناکه ...
خیلی حرفا تو سرم وول میخوره.. باید یکم باهات حرف بزنم...
خب می دونی دقیییقن ادما متفاوتن... ینی من خودم الان وقتی به اون ارامشه و تفاهم نظره نسبی با هاپو رسیدم می تونم لذت ببرم از تنش. وقتی روحم و ذهنم ارضا شده باشه تو رابطه حالا می تونم تنم رو هم درگیر کنم... البته در حالت عادی، مدل تو اکیه. چون ادما تقریبن لذتی که از جسمشون تو اون شرایط می برن یه جوره ناخوداگاهیه. که خب من نمی تونستم ناخوداگاهمو درگیر کنم. من هوشیاره هوشیار بودم...
و واقعن این خیلی خووبه که تنتون یه همچین هیجانی دارید باهم، همچین لذتی از هم می برید. چرا سعی نمی کنید که این لذت و ارامش رو تو بعدایه دیه هم از هم بگیرید؟
هرچقد دوست داری حرف بزن خانوم :)
سکس یکی از پیچیده ترین هاست,یه جوره سخت و مبهمیه کلن بنظرم
نه نه انقدم گنگ و مبهم نیست واقعن... یه جور اعتماد کردن و رها کردن می خواد انگار
Fek mikardm in ghofl boodane hamishegie:)
Che khub k gofty
Hame chiz inja varooneas.b khatere sex ezd mikonan b khatere sex talagh migirn
Moshkel az asle rabetehas k balegh v kamel nis
اوهوم، همین طوره...
این که گفتی ادم قبل تختخواب با ادم بعد تختخواب خود خود اصله جنسه.
همه چیز اون؛ حواسِ ادمِ نیست .معنیِ رابطهست ؛کارایی که تو اون تخت برا هوممم کردن تو انجامش میده .
اون تو یه دنیا چیز هست برا پیدا کردن و لذت بردن.
اوهوم، دقیقن منم همین فکرو می کنم...
می دونی یه جوره باریک و ظریفیه این موضوع، انگاری حواس ادم باید بهش باشه...