* دامنی که مسا برام از کیش سوغاتی اورده پوشیدم. یه گلبهیه خوب و نرمی-ه... شیوا اومده پیشم باهم اکسل خوندیم. فردا امتحان دوره ی مقدماتیش رو داریم. اکسل یاد گرفتن یکی از چیزایی بود که رسول بهم داد. انقد که هی بم گفت پاشو برو یاد بگیر. بعد؟ دیدم ادم خنگی تو نرم افزار نیستم. همین اقای اکسل خیلی کول و باحاله. دوستش هم دارم. لابد نرم افزار درست رو می بایس شروع می کردم به یاد گرفتن... بعد؟ واقعن توو این اوضاع نمی دونم با چه پشتکار و چه حوصله ای دارم کلاسامو باشگاهمو می رم... به خودم قول دادم، ٦ ماه.٦ ماه نان استاپ... البته اون موقع که قول می دادم فک نمی کردم قراره مصیبت از اسمون بیاد رو سرم خراب شه، اما بالاخره قول-ه دیگه...
هاپو تکست داده فردا اماده شو قبل کلاس میام دمبالت، ببرمت لادن بت بستنی بدم... بش گفتم فردا اماده میشم، اما بیا دمبالم ببرتم خونه پیشت... گفته از بستنی قیفیه لادن می خوای بگذری؟ وسوسه ت نکرد؟ فک کردم. گفتم نتچ، وسوسه نشدم... گفته الان دیه مطمئن شدم که واقعن حالت خوب نی... دلم می خواد پیشش باشم، خیلی نزدیک بهش. اون بخش کوالا-ی وجودم به شدت داره نفس می کشه. دلم می خواد تو بغلش بخوابم. بعد از اینهمه شبای بد خوابیدن و از خواب پریدنا... خیالمم راحته، که الان دیه نگران چطور خوابیدنم نیستم پیشش. نگران اینکه اگه تو خواب دهنم باز موند، نگران اینکه اگه اب دهنم از گوشه لبم ریخت رو بازوش... یه دفعه پیشش خوابم برده بود، دفعه های اول بود، تو خواب اب دهنم ریخته بود رو بازوش، از خواب که بیدار شده بودم، کلی دست پاچه بودمو خجالت می کشیدم. هی می گفت پرستو اکیه. من حسم با تو اوکیه. اینا طبیعیه. من بدم نیومد بچه جون... من تو رو می بوسم، ما با هم س****ک***س داریم، لقمه ی دهنیه تو رو می خورم، این اتفاق اصن برام بد نبود، چون حسم بهت اکیه... الان؟ انقد پیش این ادم دلم راحته، ذهنم راحته که می تونم بخوابم کنارش و نگران دهن باز مونده م موقع خواب نباشم...
فردا یادم باشه پاکت پاییزیشو ببرم براش، دو تا هم اب انگور موگو موگو بخرم... مزه ی جدید کشف شده ی خرسند-طورمه...
الان اخه چه تایمی از دوره ی منه که انقد هورنی هستم؟ ادم روز دوم پریودیش انقد هورنی می شه اخه؟؟ چم شده؟ الان از درد دلم باید می مردم ...
ای جاااانم:*
مااااچ- قلب- توت فرنگی
اون جریان اب دهنو بازو و اینا.منم همش حس خجالت و اینا بم دس میده.
پرستو امید وارم زود و زودتر حالت خوب شه...مواظب خودت باش خیلی
راستی اووووف به اون دامن گلبهیه
اوهوم، منم خیلی حسه خجالت و دست پاچگی بهم دست می ده، بعد می دونی الان انقد هاپو بم گفته نگران این چیزا نباش، تو یه ادمی و از خودت انتظار یه دختر کامل و بی نقص مثه دخترای رو مجله نداشته باش وقتی پیش منی، بعد الان از اتفاقا و ایرادای اینجوریم کمتر اذیت میشم :)
مرسی سارا جان، مرسی ....
دامن گلبهیه پایینش تور هم داره در ضمن :)
به عمو گفتم فلان حرف و فلان حرف و تهمت و توهین رو بهم زده. بابام بهم زده این حرفا رو
با این تعداد و نوع دوستات یکم بیراه به نظرت بابات نگفته بهت؟؟
هوم؟ نفهمیدم منظورتونو