انگشت اشاره

انگشت اشاره

انگشت اشاره

انگشت اشاره

دارم از ترس و بی پناهی فلج می شم...

نظرات 8 + ارسال نظر
آوین یکشنبه 29 شهریور 1394 ساعت 15:37

پرستو .. الان پستاتو خوندم و موندم فقط..بعد دیدم اینستاگرامتو پاک کردی..میخوام بهت مسیج بدم نمیدونم چی بگم.خواهش میکنم اگه میشه و میتونی باهام حرف بزن.نگرانت شدم.خیلی بده که نمیدونم باید چی بگم و چیکار کنم..نگرانتم؛ همین . کاش بگذره این روزات .

خودمم نمی دونم باید چیکار کنم...البته کاری هم نمیشه کرد.اوین بخدا حتی نمی دونم چی بگم که بخوام حرف بزنم

میرا یکشنبه 29 شهریور 1394 ساعت 11:45

متنفرم از این وقتایی که کاری ازم برنمیاد

نگو عزیزم... من حتی خودمم واسه زندگیم کاری برنمیاد

لیلی شنبه 28 شهریور 1394 ساعت 14:13

چی شده خب؟؟؟؟!
بارداری؟

باران شنبه 28 شهریور 1394 ساعت 08:55

چی شده پرستو :( ترسوندیمون عزیزم :(

میلو شنبه 28 شهریور 1394 ساعت 00:38

پرستو...:-( کاری ازماها برمیاد؟ پیلیز بی تعارف و واقعا اگه فک میکنی حتی یه ذره میتونیم کمک باشیم بدون اینکه چیزیو توضیح بدی بگو گوشه ای از کارو بگیریم..چی بگم اخه

میلو مرسی.مرسی.مرسی،مرسی.... ببخشید کلمه ی دیگه ای ندارم.فقط مرسی

.. جمعه 27 شهریور 1394 ساعت 23:14

We are stronger than we think..
Every thing is going to be fine..
We would beat it!
We must..
Honestly I feel just alone and its horrifying..

memol جمعه 27 شهریور 1394 ساعت 19:48

کاشکی میتونستم پیشت باشم پرستو...

محدثه جمعه 27 شهریور 1394 ساعت 16:46 http://khodam19.persianblog.ir

:-( یجوری ام همش تو فکرتم...

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.