وقتی داشتم با نگاهم بدرقه ش می کردم، یک چیزی رو فهمیدم که نمی تونستم به مستر بیگ بگم:
Im still not over you
** می خوام زغال اخته بخرم باش اسکمو درست کنم... هاپو بم گفته الو هم قاطیش کنم...
*** س****ک*****س اند د سیتی، سیزن دوم، اپیزود ٧
وهیولا؟ خوده خوده خوده خوده خوده خوده خوده... مستر بیگ-ه
**** می گه نمی خوام بگم که من با بقیه چطوری رفتار می کردم و با تو چطور، چون فک می کنم منم و "تو" و خودت می دونی که من با تو دارم اینجوری رفتار می کنم. حرف می زنم...
و من فک می کنم اتفاقن گاهی بد نیس که بگیم با بقیه چطوری رفتار می کنیم و با "تو"یی که روبرومی چطور، اسمش منت گذاشتن نیس. اسمش یاداوری-ه شاید...یاداوریه اینکه چقد تو عزیزی و چقد برام فرق داری... و؟ هیچی واسه من به اندازه ی فرق داشتن جذاب نیس