* جدیدن میدونید عاشق چی شدم؟ عاشق این ورقه های دور کاپ کیک... ینی یه مرضی گرفتم که دلم می خواد این کاغذای خوشگل دور کاپ کیک رو جمع کنم...
همه ی ادما یه چیزی جمع می کنن، ینی عاشق جمع کردن و کلکسیون کردن یه چیزی میشه. بعد از این دیه قرار ندارن بنظرم، دیوونه میشن انگار... جدیدنها دوست دارم بدونم مثلن ادما دوست دارن چی جمع کنن؟ من؟ خب ماگ اولین علاقه ی زندگانیمه. جدیدنها دستمال کاغذی و دستمال سفره هم بهش اضافه شده و جدید جدیدنها این کاغذای دور کاپ کیک... هاپو؟ پوما یه سری کلاه هایی داره که توی هر سالی فقط یه رنگبندی ازش تولید میشه. همون مدلی که اون پوما-هه جلوی کلاه عه... بعد؟ مثلن سال ٢٠٠٠ اگه رنگبندی سفید-مشکیش تولید شده، دیگه سالای بعد اون رنگبندی دیه تولید نمیشه. مثل عاقای اپل، که با هر دیوایس جدید، سری قبل رو دیه تولید نمی کنه...
هاپو عاشق جمع کردن این سری از کلاه های پوما-س...
بعد؟ کار این عشق به کلکسیونه کردن اشیا، حسه خووبیه... شوماها چی جمع می کنید؟
دهنم،چشام وا مونده....
از علاقم به کاغذای دوز کاپ کیک بگم یا عشق ماگ بودنم عاخه....
عه وااقعن؟
:)) چقد جاااالب خُ
اوهههووووم خیلیی دارم بعضی هاش چوبی یعدگل گلیییی عاشقشونم یا یسری سکه مال قدیییمه از بابابزرگ مامانم گرفته بودم بچه بودم هاپووومم واسم جمع میکنه
کلا وقتی لباسی میندازم دوردگمش برمیدارم
:)) چه خووب
من ماشین جمع می کنم. از ایما که میکشیشون عقب خودشون میرن جلو و عاااااشق فوردم.
من پسرداییم اینکارو میکنه. بعد واقعن خیلییی خووبه ، کلکسیون ماشین هم واااقعن قشنگ و جالبه
من سر این پستت خیلی فکر کردم.. دیدم نه تنها تا حالا چیزی جمع نکردم بلکه وقتی بهش فکر میکنم یه حس ترسی میریزه توو دلم! انقدر زیاده خواه میشمو انقد کلید میکنم روش که دیوونه میشم.مثلن فلان جا من چرا نرفتم یا نمیتونم برم که مثلن از این چیزه یه مدل دیگه شو داره.. نمیدونم.. کلن حس وابستگی بهم میده و این میترسونتم.. :(
دقییییییقن میفمم فهمیه. واسه همین خودمم نوشتم که این عشق به جمع کردنه گاهی ادمو روانی می کنه حتی...
بعد اصن گاهی یه چیزی میبینی خوشت هم میاد، پول نداری بخریش. این یکی هم خیلیییی اذیت کننده ست. یا اصن پول داری یهو میبینی خب نمیشه بری هی پولاتو خرج این چیزی که خیلی استفاده هم نمیکنی ، بکنی که...
بعد؟ خوب کاری می کنی یه جورایی اما گاهی داشتن این کلکلسیونا، نگا کردن بهشون، تمیز کردنو مرتب کردنشون حس خووبی به ادم می ده
من؟ تیین ایج که بودم عکس لاویز...دوران دانشگاه کارت شارژ...اون موقعها کارتی شکل بود نه کاغذی...یه عاااااااالمه دارم....ولی همیشه رویای سکه و اسکناس و تمبر رو دارم...
واااای چقققد جالب :)) اصصصن فک نمی کردم کسی کارت شارژ نگه داره :)
من ماگ و کاکتوس :)
عالی عااالی :)
من دوس دارم ماگ داشته باشم.. واقعنی.. فعلا که هنوز نتونستم ایده مو اجرا کنم اما دلم میخواد یه قفسه پر از ماگ داشته باشم.
ایشالاااا توو خونه ی نو، یه قفسه پر شه از ماگ برات :)
آخی پرستو یادش بخیر اون ماگت که یه خر بامزه داشت توش :)) اومدم اونموقع گفتم عه چه جالب که منم عاشق کلکسیون ماگ داشتنم. الان؟! علاوه بر ماگ،جورابای بی طرح و نشون و رنگا و رنگ،سنجاق سینه،دفترچه یادداشت،اوووم حتی علاقه مند به جمع کردن دستخط های آدمای زندگیم و چیزای باارزشی از این دست.
اتفاقن اون ماگ خره قدیمی ترین و عزیزترینمه :)
اره منم جوراب خیلیییی دوست دارم و ساپورتای رنگی پنگی. یادم رفت بگمش
و دست خط؟ ایده ش خیلیییی جالب بود. من همیشه به ادما نت می دم اما هیچ وخ خودم اونقد دست خط و نت بم نرسیده :) ایده ی قشنگی بود
ایده ی این پستت خیلی خوبه پرستو...خیلی جالبه آدم بدونه هر کسی عاشق کلکسیون کردن چیه به نظرم،مثلا همین ورقه های دور کاپ کیک تا حالا ندیده بودم ^_^ بعدا عکس بذار ازشون اگه خواستی
من یه مدت در قوطی های کوکا رو جمع میکردم،یه طوری معتاد جمع کردنشون شده بودم که حتی دوستامو فامیلام وقتی میرفتن بیرون و کوکای قوطی میگرفتن درشو برام میاوردن و میگفتن میدونیم حلبی جمع میکنی
یه مدتم دیوونه ی کتونیای رنگی پنگی آل استار شده بودم،همه رنگشو خریده بودم و هی میرفتم نیگاشون میکردم حس خوب میگرفتم،یه مدت باز عشق لوازم تحریر استدلر شده بودم،هنوز پاک کن جمع می کنم،پاکنای خوشبو مخصوصا و سنگ،هر دفعه که میریم شمال از لب دریا کلی سنگای خشگل جمع می کنم یا جاهای دیگه مثلا...الان کلی سنگ دارم بعد آدمایی که دوسشون دارم بین سنگا میگردم اولین سنگی که منو یاد اون آدم انداخت سنگ اون میشه یا میدم بهش یا نگهش میدارم
ماگ هم که اصن دیگه نگوووو
کلا من هر چند وقت یه بار عاشق یه چیزی میشم و میگم من از این باید یه عالمه داشته باشم

اره اتفاقن دخترا خیلی چیزای جالب هم جمع می کنن، کامنت خیلی برام جالب بود :)
چه کار قشنگی که به یاد ادما سنگ جمع میکنی و بهشون می دی :) خیلی جالب بود...ال استار هم ووو هوووو فوق العاده سسسسس
Man dogmeee doos daram kheyliiiiii
پس باید یه قوطی دگمه های هیجان انگیز داشته باشی؟ :)
کاغذ کادو. ظرفای پلاستیکی و جعبه ها. صدف و سنگ نیز هم.
منم یه تایمی کاغذ کادو جمع می کردم، الان نه دیه. تا زه اوناییم که جمع کرده بودم استفاده شون کردم... اخ صدف ؛)
خب چقدر عین منی شما:) منم مدتهاس معتاد ماگ و دستمال سفره هستم و موندم میخوام با اینهمه دستمال سفره چکار کنم در اخر...ماگ؟واقعا دست خودم نیست یه اعتیاد بدیه بعد هی همه میگن خوب مگه لیوان با لیوان فرق داره خب هرچی میخوا بخوری تو همونایی که داری بخور اما من ....
عه چههههه جااااالب :)
دقیییقن منم. بعد تازه بعضیاشون هستن که تالا چیزی توشون نخوردم : دی